ریاضیات و زیبایی (قسمت اول)

دفعه ی پیش به دلیل تعدادی اشتباهات لپّی بعضی از نظرات نابود شدند .این را گفتم که بدانید من خدای انتقاد پذیری ام واین موضوع اتفاقی بیش نبوده است ( نکته ی قابل توجه این است که نظرات پاک شده همگی انتقاد بودند. ) .حال برویم سراغ اصل مطلب ( حتما تا به حال متوجه شدید که من عاشق طفره رفتنم.) .

بیشتر ریاضیدانان لذّت هنری خاصّی از کارشان و به طور کلّی از ریاضیات دریافت می کنند.آنها این لذت را با بیان اینکه ریاضی ( و یا حدّاقل بعضی از جنبه های آن ) زیبا هستند توجیه می کنند.گاهی اوقات ریاضیدانان این علم را به عنوان شکلی از هنر و یا به عنوان یک فعّالیت خلّاق معرّفی می کنند و آن را از این لحاظ با شعر و موسیقی مقایسه می کنند. آنها ترجیح می دهند بیشتر از اینکه با یک فیزیکدان و یا فیلسوف مقایسه شوند در مورد شباهتهایشان با هنرمندان صحبت شود.

برتران راسل احساس خود را در مورد زیبایی ریاضیات به این صورت بیان می کند :

((هنگامی که ریاضیات را به درستی نگاه کنیم متوجّه می شویم که تنها شامل حقایق نیست بلکه مهمترین ویژگی آن کمال زیبایی است،نوعی زیبایی سرد و خشک از قبیل آنچه در مجسمه سازی حس می شود،که نقاط ضعف طبیعت و طبع ما در ایجا آن موثر نبوده اند و دارای تجملات زیبای موسیقی و نقاشی نیست بلکه دارای نوعی خلوص و سادگی زیباست که امکان تکامل را فراهم آورده و این بجز توسّط عالیترین هنرها امکان پذیر نیست.))

و یا پاول اردوس می گوید :

((چرا اعداد زیبایند؟ این مثل این است که بپرسیم چرا سمفونی نهم بتهوون زیباست . اگر تو زیبایی آنها را نمی فهمی هیچ کس نمی تواند به تو بگوید. من می دانم که اعداد زیبایند چون اگر نباشند هیچ چیز زیبا نخواهد بود.))

 

 ادامه دارد