ممنون از مردی که به من ثابت کرد نخواهم دانست

منطق ریاضی شاید تا اواسط قرن بیستم محجور بود یا شاید هم اصلا وجود نداشت ولی با سه مقاله از گودل و تورینگ خود را به اندازه ای غیر قابل باور تاثیرگذار جلوه داد.شاید اگر تا آن زمان شخصی معتقد بود ریاضیات انسانی در یک زمان متناهی نخواهد فهمید (مفهوم این عبارت برای من که واضح نیست) کافر محسوب می شد.ولی گودل بدبختانه ثابت کرد و شرح داد که نمی توان به ریاضیات ایمان داشت و در عین حال به آن کفر نورزید.قصد چرت و پرت گویی ندارم ولی اگر کمی واقع بین باشیم مبانی نظریه ای که گودل بنا نهاد آنقدر با دیدگاه های شخصی ریاضیدانان متناقض می نمود (و می نماید) که عجیب است چرا قبل از اینکه گودل خود را نابود کند او را سر به نیست نکردند.پیشنهاد می کنم اگر به ریاضی علاقه دارید (حتی خیلی کم) به مغزتان این فرصت را بدهید که با منطق نوین حداقل برای مدتی کوتاه کلنجار برود و آن را هر چه قدر کم هم که شده تجربه کند.مفاهیمی که در این وادی وجود دارد به خصوص قضیه هایی از قبیل ناتمامیت و تصمیم ناپذیری تا حد بسیار زیادی معنی دار و عمیق است.شاید علاوه بر صورت این قضایا نکته ی دیگری که بسیار شگفت آور است دستگاههای اصل موضوعه ی بسیار (به عبارتی ریاضی های بسیار) ی است که حکم راجع به آنها درست است ،تقریبا تمام ریاضی هایی که انسان تا به حال با آنها کار کرده است .البته درگیر شدن با منطق برای ریاضیدوستان مبتدی (مثل من) عواقبی مثل وسواس ریاضی بیش از حد و یا حتی نا امیدی ممکن است به بار بی آورد.پس مراقب خودتان باشید.باز هم از گودل ممنونم.