لئونارد اویلر

یکی از دوستان از من خواست که در مورد اویلر بنویسم و من هم لازم دیدم که در مورد زندگی او مطلب کوتاهی بنویسم.خیلی از ریاضیدانان معتقدند اویلر و گاوس بزرگترین نابغه های ریاضی بوده اند(در جایی خوانده ام که گاوس در ۳ سالگی در کارهای محاسباتی به پدرش کمک می کرد).در مورد اویلر همه می دانیم که در همه ی شاخه های ریاضی نام او مطرح است. برای مثال خیلی ها معتقدند که اویلر با حل مساله ی پل های کونیگزبرگ علم گراف و گرایشهای مهمی از آن مثل توپولوژی را به وجود آورد.در تئوری اعداد هم که توابعی چون فی اویلر و قضیه ی اویلر در مورد اعداد اول(تعمیمی بر قضیه ی کوچک فرما) به نام او ثبت شده اند و در جبر نیز اتحاد ها و روش هایی به او منسوب است.خط اویلر (خطی که مرکز ارتفاعی و مرکز ثقل و مرکز دایره ی محیطی مثلث بر آن واقعند) هم یادگاری از این ریاضیدان بزرگ در هندسه ی اقلیدسی است.حال می توانیم خلاصه ای از زندگی او را بررسی کنیم.Leonard Euler
اویلر در سال ۱۷۰۷ در شهر بال در کشور سوییس متولد شد.در سال ۱۷۲۷ در آکادمی سن پترزبورگ پذیرفته شد.در سال ۱۷۴۱ به برلین مهاجرت کرد و در آکادمی پروس بر کرسی ریاضیات نشست.در ۱۷۶۶ به سن پترزبورگ بازگشت و تا پایان عمر(۱۷۸۳) در آنجا زیست.اویلر ریاضیدان خستگی ناپذیری بود و دلیل نام در همه جای ریاضیات به چشم می خورد و تا این حد باعث پیشرفت ریاضیات شده نیز همین است.در زمان حیاتش ۴۷۳ مقاله از او چاپ شد ولی پس از مرگش بیش از ۲۵۰ یادداشت دیگر از او پیدا شد.اویلر در در شرایط سختی کار می کرد زیرا در سال ۱۷۳۵ بینایی یک چشمش را از دست داد و در سال ۱۷۶۶ نیز به کلی کور شد.اویلر درک شهودی بسیار بالایی در ریاضیات داشته و قدرت محاسبات ذهنی اش در زمان نابینایی هم نبوغ او را ثابت می کند.
البته مطمئن باشید اگر نابغه ای مثل اویلر در ریاضیات کنونی وجود داشته باشد نیز نمی تواند مثل او معروف و مشهور شود چون ریاضیات به حدی پیشرفت کرده که شما نمی توانید در سطح دبیرستانی به دنبال مسائل حل نشده بگردید (چون بیشتر کارهی اویلر در همین سطح است).البته همه می دانیم که که فضای کار جدید در ریاضیات مقدماتی نیز زیاد است ولی کلی بودن آن مطلب نیز شرط بوده و هست.کما اینکه شما نمی توانید در نیم قرن اخیر نام ریاضیدانی را بیاورید که مثل اویلر شناخته شده باشد.

مردی که زیاد می دانست

روزنامه ی شرق به مناسبت سال جهانی فیزیک ویژه نامه ای تحت عنوان ((مردی که زیاد می دانست )) در مورد آلبرت انشتین (زندگی-کارهای علمی و ...) منتشر کرده که واقعا کامل و خواندنی است و می توانید آن را از این آدرس و با لینک دانش نامه دریافت کنید.http://www.sharghnewspaper.com/840509/html/online.htm

حقیقت چیست؟ (1)

سالهاست که از این سو و آن سوی جهان  صحبت از وحدت علم می شنویم،یعنی اینکه روزی به این حقیقت که علم ما یک زبان مشترک داشته و قوانین مشرکی در تمام آن حاکم است میرسیم، ولی حرکت انسان و دانشمندان به سوی آن بیش از حد کند بوده و گاهی نیز نداهای ناراحت کننده ای به گوش می رسد که برای مثال در علم یا پدیده ی خاصی رفتاری ((غیر ریاضی)) دیده شده است.حال اینکه معنی غیر ریاضی چیست خود بسیار جای بحث دارد.در بیشتر تئوری هایی که در راستای وحدت ارائه شده است این فرض وجود دارد که زبان مشترک علم و آنچه که قرار است مایه ی وحدت آن گردد ریاضیست.حال اینجا سوالهای بسیاری پیش می آید که این ریاضیاتی که قرار است موجب وحدت در علم شود چگونه ریاضیاتی است؟ ریاضیاتی کاملتر از ریاضیات کنونی،ریاضیاتی تعمیم یافته تر ویا ((پیچیده تر))؟آیا آن ریاضیات را می توان از جنس ریاضیات کنونی نامید،و آیا اصلا آن مایه ی وحدت ، ریاضیست؟ امروزه می بینیم که ریاضیاتی چون ریاضیات آشوب(در آینده به ان خواهیم پرداخت) تا چه اندازه متفاوت است.آیا ریاضیات حاکم بر علم آینده ریاضیاتی از جنس آشوب است؟اینها سوالاتی است که به عقیده ی من انسان اکنون نمی تواند به آن جواب دهد و در صورتی که این کار انجام شود انسان پیش از موعد به سوی حقیقتی حرکت کرده است که هنوز برای رسیدن به آن قوای کافی علمی را ندارد. علاقه ی زیادی به فلسفی نگاه کردن موضوع ندارم(گرچه ناچارا نگاهم فلسفی است) ولی در این بین سوالاتی فلسفی نیز مطرح می شوند که قابل تامل هستند:آیا حقیقت نهایی ریاضیست؟ آیا جهان ما حول علمی ساخته شده است که بتوان آن را ریاضی نامید؟آیا ریاضیات را باید محدود فرض کنیم یا نامتناهی؟آیا ما ریاضیات را به وجود می آوریم ویا آن را کشف میکنیم؟

همانطور که می بینید سوالها  گسترده و بسیار قابل تامل اند.اما آیا راهی به جز تجربه ی وحدت در علم و آن ریاضیات برای جواب دادن به این سوالها وجود دارد؟یعنی که به اعتقاد من انسان وارد راهی شده که که در آن تنها راهش پیروزی است و اگر پیروز نشود و یا پیروزی ای وجود نداشته باشد(اصلا علم واحد نباشد) در آن صورت دچار یک مبارزه ی نامتناهی شده که تنها سرعت پیشرفت سایر قسمتهای علم را کم کرده است.